loading...
انجمن معماری اسفراین
kazem بازدید : 98 سه شنبه 08 مهر 1393 نظرات (0)

یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبککلاسیک با سبک‌های مخالف کلاسیک به چشم می‌خورد و پیوسته عصیان و مخالفت دربرابر سنت‌های کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رهاشدن از سنت‌های تعلیمی و کلاسیک به اوج خود می‌رسید، دوباره بازگشت به سوی سنت‌هایکلاسیک تکرار می‌شد و عده‌ای از هنرمندان، جنبش‌ هنری را به سوی مولفه‌های تعلیمی معطوف می‌نمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی وکلاسیک شکل می‌گرفت و پاره‌ای از سبک‌های هنری در مخالفت با چارچوب‌های کلاسیک بهوجو د می‌آمد.

 

 

 فرا رسیدن رنسانس

زمانی که قرون وسطی در اروپای شمالی به آخر رسید، مردم همه احساس پوچی، ترس و یأس می نمودند و در جستجوی مکتب دینی جدیدی بودند که جایگزین مکتب قدیمی شود. ولی در ایتالیا این حالت چندان عمومیت نداشت. بسیاری از ایتالیایی ها دوران  جدید را به عنوان "تولدی دیگر" و تحت عنوان رنسانس پذیرفتند.

واژه ی رنسانس متشکل از دو کلمه ی "رن" به معنای تولد و "سانس" به معنای دوباره می باشد.

در باره ی نیروی عظیم خلاقه ی رنسانس جالب ترین نکته ای که نظر ما را به خود می خواند ظهور و وجود انسان هایی است که هر یک در چندین رشته ی تخصصی استادی کامل داشتند. جهان بینی، که ما آن را در کار ها ی این دوره در مقابل خود داریم، راز غنای استعداد های چندگانه و کمال فروزان زندگی در این دوره است.بعنوان یکی از خلاقانه‌ترین و بدیع‌ترین ویژگی‌های رنسانس آغازین در نقاشی، می‌توان از تحولی نام برد که در شیوه‌های نقاشی این دوره به وقوع پیوست و نخستین بار از پرسپکتیو یا ژرفانگری استفاده شد.

در دوره رنسانس معماری به عنوان هنر عالی در نظر گرفته می شد. نظریه پردازان بر این باور بودند که طراحی معماری مانند همه هنرها از تجربه انسانی بر می خیزد اما معماری همچنین نمایانگر عالی ترین دستاوردهای هنری ممکن برای بشریت بود. اما معماری چنان که امروز تلقی می شود یک حرفه تخصصی تلقی نمی شد. طراحی معماری بوسیله معماران حرفه ای، نقاشان، مجسمه سازان (از قبیل میشل آنجلو)، اومانیستها، بنایان و افراد آماتور ساده با صرف زمان و هزینه بسیار انجام می شد.

معماری رنسانس ایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره می برد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصه پرسپکتیوی است، دانست.

مفهوم پرسپکتیو

پرسپکتیو علمی است بر اساس قوانین و اصول هندسی که به وسیله ی آن دوری و نزدیکی اجسام را نشان می دهند. با رعایت این اصول در طراحی می توانیم تناسب واقعی اجسام در فواصل مختلف را به نحوی نشان دهیم که با تناسبات اصلی آن ها مشابهت داشته باشند.

در واقع برای نشان دادن فضای سه بعدی روی صفحه ی دو بعدی معمولاً پرسپکتیو و قوانین آن را به کار می برند.این قوانین با استفاده از خطای دید بدست آمده و عمق کاذب و بعد مجازی ایجاد شده می تواند تصویری از فضای سه بعدی را بدهد. می توان گفت پرسپکتیو نگاهی است که معمولاً از جهان بیرون یعنی عالم محسوسات مادی آغاز می‌شود و سپس به درون‌نگری راه می‌برد.

پرسپکتیوها بسته به کاربردشان انواع مختلفی دارند. به طور کلی می توان پرسپکتیوها را به دو دسته ی علمی و ترسیمی (واقعی) تقسیم کرد:

پرسپکتیو ترسیمی و رشد فردیت طلبی جدید:

در پرسپکتیو ترسیمی (ریشه ی لغوی پرسپکتیو "بوضوح دیدن" است) اشیا در صفحه ای مسطح چنان که دیده میشوند ترسیم می گردند و نه چنان که واقعا" هستند که مانند حاصل کار دوربین عکاسی می باشد، در واقع یک نظام هندسی است که اندازه ها و فواصل اشیاء و اجسام با مقایسه و چگونگی قرار گرفتن آنها در جلو و عقب یکدیگر به دست می آیند.

اندازه، موضع، تقارب متوازی، سایه روشن و بافت از ویژگی های این پرسپکتیوها هستند. این نوع پرسپکتیو بنا بر موقعیت ناظر، اندازه و فاصلۀ او تا موضوع، انواع مختلفی پیدا میکند که همه بر این پایه استوار هستند که تمام نقاط موازی هم به نقطه ای که روی خط دید قرار می گیرد، می رسند.

شـیء جلو، بزرگ تــر و شـیء عقب کوچــک تر اسـت، نقـاط گـریــز و ناظـر در محــل خاصــی قرار می گیرند که به پرسپکتیو معنی و مفهوم می دهند. از روی پرسپکتیو می توان محل ناظر را تعیین کرد.

القای فضا از طریق پرسپکتیو واقعی که بر اساس خطای دید ایجاد می شود، محدود به همان زاویه ای است که فضا دیده میشود. در حالیکه چشم ما در حرکت مداوم است و با تغییر مکان، بخش های زیادی از یک فضا را به طور پیوسته ادراک میکند.

 

این نوع پرسپکتیو در خلق آثار هنری بخصوص در مقطعی از تاریخ به کار آمده که ادامه دارد.

پرسپکتیو علمی:

آنهایی هستند که با استفاده از سه محور کــه در بیرون صفحـه عمود برهم هستند نشــان داده می شوند و زوایای α , β , γ  در صفحه ی تصویر هر اندازه ای باشند بنا بر قرار داد فرض بر این است که در عالم واقع با هم برابر و 90 درجه هستند لذاo  یک کنج قائم فرض می شود . مثلاً یک مکعب مستطیل به صورت زیر نشان داده می شود .

 

    

 هر کدام از حالت های خاصی که بین α , β , γ در صفحه ی تصویری پیدا می شود، کاربرد و اسمی خاص گرفته اند .  برای مثال اگر در صفحه ی تصویر α=β=γ=120°

باشد، اندازه های واقعی یک شی روی محورها با همان نسبت واقعی ترسیم می شوند .

اگر در صفحه ی تصویر α=β=γ=135° باشد، اندازه های واقعی یک شی روی محور  oy و oz برابر اندازه ی واقعی و روی محور ox  سقف اندازه ی واقعی ترسیم می شوند. تمام خطوط و صفحات موازی صفحات الف یا ب یا ج با هم موازی رسم می شوند.
کاربرد این پرسپکتیو بیشتر برای تهیه ی نقشه های فنی و مقاطع دقیق است. از جمله در معماری و طراحی صنعتی. همچنین میتوان گفت نسبت اندازه ها تغییر نمی کند و ناظر همه جا حضور دارد.

کشف پرسپکتیو

کشف پرسپکتیو با دوران رنسانس مقارن بود؛ با کشف انسان این جهانی و میرا.هنرمند گوتیک در انسان و طبیعت، جلال الهی می‌دید. نگاه رنسانس به آدم، نگاه علمی بود. آدم جای اصلی پرده را گرفت و عناصر دیگر را کنار زد. شبیه‌کشی و چهره‌نویسی رونق گرفت .

در واقع پرسپکتیو و سه بعدنمایى از دوره جدید بر نقاشى مسلط مى‏شود.  در گذشته تنها نقاشى یونانى است که به‏پرسپکتیو طبیعى نزدیک شده بود. کار هنرمند رنسانسى ابداع مجدد طبیعت و انسان و حتى خدا با تفسیرى انسان مدارانه ‏از تمامى جلوه‏ها و نظم طبیعى عالم بود. هنرمند دریافته بود که از طریق پرسپکتیومى‏تواند عقل جزوى را بر فضا مسلط نماید. به عبارت دیگر از انسان به عنوان وجود اصلى‏و مرکزى تصویرى عظیم ارائه نمود که فضا را باید در ارتباطى که با او دارد سنجید.

هنرمند با بازنمایى دقیق و عینى همه امور،جنبه‏هاى گوناگون واقعیت را ثبت کرده و آن‏را به صورت یک نظم عرضه مى‏دارد،نظمى که از هماهنگى نظام عالم بهره گرفته بود. این نظم نهایتا در نظام تکنیک تعین مى‏یابد. نظامی تحت عنوان "پرسپکتیو".

 به عقیده ی ایتالیایی ها رنسانس تولدی دیگر از قدرت های فکری بشر بود. چند هزار سال تحت عنوان قرون وسطی به هنر بی توجهی شده بود. البته ایتالیایی ها نمی خواستند به رومی های کلاسیک باز گردند و قطعاً فکر روی آوردن به دین جدیدی را هم نداشتند! ایتالیایی ها لازم دیدند که از تجارب هنرمندان کلاسیک نیز تا آنجا که مورد احتیاج است استفاده کنند.

و بدین سان پرسپکتیو یکی از عوامل اساسی تاریخ هنر شد و معیار اعتراض ناپذیری گشت که هر اثر هنری باید بدان سنجیده شود.

در نقاشی، ماساکیو نقاش جوان و نابغه ایتالیایی مکتب جدیدی بوجود آورد، ولی در 48 سالگی در گذشت و نتوانست به کارش ادامه دهد. تابلوی معروف "پدر خداوند"، "پسر عیسی و روح القدس و سن ژان و  سن ماری و دو پیشکار" از کارهای مشهور اوست .این تابلو کشف بزرگی را از نقاشی نشان می دهد. زمینه ی ساختمانی آن بر طبق یک سلسله قواعدی که مجموعاً به نام  "پرسپکتیو  علمی" نامیده می شود، مجسم شده است. البته قبلاً نیز در این زمینه کارهایی شده بود ولی پرسپکتیو علمی به طور کامل وضعیت اجسام را در فضا مشخص نمود. چون بر پایه اصول ریاضی و اندازه گیری دقیق زوایا و فواصل قرار داشت. دانستن این قوانین برای معماران و طراحان، امری ضروری است. در گذشته های دور طراحان و نقاشان نیز قوانین پرسپکتیو را به صورت علمی به کار می بستند، اما به طور کلی هنرمندان به صورت حسی عمق اجسام و نحوه ی قرار گرفتن آنها را در فضا مجسم می سازند. بنابراین ضروری است تا قبل از آن که به درک پرسپکتیو حسی نائل شویم، از این قوانین آگاهی داشته باشیم. به طور کلی دانستن علم پرسپکتیو اولین چیزی است که یک طراح باید بداند؛ زیرا طرح صحیح اغلب اشکال هندسی، بدون اعمال قوانین این علم، در برخی موارد تقریبـاً محال است. این علم، وسیله ای برای داشتن سرعت عمل و کمکی به صحت کار هر گونه طراحی در هنرهای تجسمی است.

در میان نقاشانی که سبک ماساکیو را تعقیب نموده اند، معروف ترینشان پیرو دلا فرانچسکا و دیگری  آندره آمانتینا بودند.

 فرق بین اواخر گوتیک و اوایل رنسانس  بخصوص در نقاشی های پرتره نمایان می شود. دومینیکو گیر لاندایو نقاش بزرگ ایتالیایی در تابلوی "پدر پسر کوچک" به دقت تمام اجزاء چهره ی مردی را کشیده است که فرزندش را در بغل دارد. توجهی که به جزئیات دقیق چهره مرد شده، همان چیزی است که در اواخر گوتیک به آن توجه چندانی نمی شد.

مخترعین پرسپکتیو

 پرسپکتیو اختراع شخص واحدی نبود، بلکه مظهر مبین عصر و تجلی وحدت فکر و احساس نوابغ در دوره ی رنسانس بود.  

در میان هنرمندان این دوره به حدی اسامی معروف و مشهور مشاهده می شود که نام بردن از یکایک آنها احتیاج به نگارش کتابی دارد. از آن میان چند نفر از شهرت بیشتری برخوردارند. از جمله جوتو، برونلسکی، مازاچو،  لئوناردوداوینچی ،میکل آنژ، و رافائل

افزون بر این ها، نقاشان دیگری همانند هوبرت ون آیک و یان وینآیک نیز به استفاده از پرسپکتیو در آثار خود پرداختند و با دیگر نقاشان رنسانسآغازین هم‌سو و هم‌داستان شدند.

"جوتو"

فردی همچون جوتو در آثار خود پرسپکتیو را وارد ساخت. فلورانس، زادگاه جوتو، زادگاه هنر رنسانس بود.

 

         اثری از جوتو – تصویری از مسیح

"برونلسکی"

فیلیپو برونلسکی، ( 1377– 1446 ) از پیش قدمان بزرگ پرسپکتیو، یکی از این نوابغ بود. برونلسکی از روح گوتیک قرن چهاردهم بسیار متاثر بود .
وی کار خود را با زرگری و آموختن السنه ی قدیمی آغاز کرد و سپس معمار، مجسمه ساز، مهندس و ریاضی دانی بزرگ شد.

برونلسکی از آنچه کهرویا و خیال خود بود به عنوان منبع الهام در طراحی به خوبی بهره گرفت وی نقاط پنهاندید و پرسپکتیو را در نقاشی های اوایل دوره رنسانس ایتالیا به خوبی درک کرد و ازآنها بهره گرفت . برونلسکی یک آزمایش پیشرفته اجام داد و بک وسیله نوری برای ترکیبیک چشم انداز واقعی با یک نقاشی اختراع کرد در این دستگاه با نگاه کردن از درون یکسوراخ کوچک و با استفاده از انعکاس تصویر در آینه تر کیبی از یک نقاشی موجود و یکمنظره واقعی همراه با تصویر آسمان مشاهده می شد بیننده نمی دانست آیا در حال دین یکچشم اندازواقعی است یا ترکیبی الهام بخش از تجسم و واقعیت را مشاهدهمیکند.
 به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به برونلسکینسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است.

 در سال ۱۴۱۹ او مأموریت یافت گنبد کلیسای اعظم فلورانس را که بنای آن در سال ۱۲۹۶ آغاز شده بود بسازد. در سال ۱۴۱۹ ساختمان همچنان ناتمام باقی مانده بود زیرا هیچ کس به درستی درباره چگونگی ساخت گنبد نمی توانست تصمیم گیری کند. برونلسکی مشکل را با ابداع نوع جدیدی از گنبد حل کرد. گنبد برونلسکی به جای حالت نیمکره ای، هرمی و مرتفع بود. گنبد هشت وجه داشت و برونلسکی در خارج گنبد در مرز وجه های مجاور قوس هایی سفید رنگ ساخت تا توجه را به این هشت وجه جلب کند. این اولین گنبدی بود که از زمان دوره کلاسیک تا آن زمان ساخته شده بود که به طور عمده کارکردی خارج ساختمانی به جای کارکردی داخل ساختمانی داشت. در معماری قرون وسطی، گنبدها به نحوی طراحی می شدند تا از داخل مجموعه بنا قابل دید باشند. با این حال گنبد برونلسکی از تمامی فلورانس قابل مشاهده بود و در حقیقت هنوز امروز هم بر منظره ی هوایی شهر تسلط دارد. در اینجا چندین ابتکار مطرح است: طراحی با هشت وجه توجه را به بخشهای هندسی و تقارن آن جلب می کند و به این ترتیب شاید گنبد برونلسکی بهترین نمونه از اصل تقارن در معماری رنسانس باشد. این تقارن چیزی بود که ویتروویوس، معمار کلاسیک آن را عالی ترین فضیلت یک معماری تلقی می کرد. این گنبد همچنین با توجه کردن به فضای عمومی، همچنان که یک پدیده معماری داخلی است یک پدیده معماری خارجی نیز محسوب می شود و به عنوان مرکز ثقل دیداری در زندگی شهری فلورانس عمل می کند..

ابداع برونلسکی درباره ی زاویه ی دید، که یک روش و ابزار نگارگری بود، شیوه ی ساختن بنا را بوسیله معماران ایتالیایی تغییر داد.

"مازاچو"

بزرگ ترین پیشرفت دوره ی رنسانس در طول ده سال بین سال های 1420- 1430 صورت پذیرفت. می توان نقاشی را پیش آهنگ بیان احساس دوره ی رنسانس برشمرد. نقاشی موسوم به "مازاچو" از جوان ترین و پیشرو ترین استادان دوره ی رنسانس که با قرن جدید 1401  زاده شد تجسم انسانی روح رنسانس بود. اگر وی در جوانی و به سن بیست وهفت سالگی، از جهان رخت بر نبسته بود تاریخ نقاشی این دوره صورتی دیگر داشت. مازاچو درتصویرگری خود تصاویر را با حجم سه بعدی نشان می‌داد و یا از ژرفانمایی خطی استفادهمی‌نمود و با ایجاد خطای دید، عمق را القا می‌نمود، به گونه‌ای که صورت نقاشی‌هاچهره‌ای واقع‌نمایانه به خود می گرفتند. نقاشی دیواری "تری نی تی" کار این نقاش ماهر بود. مازاچو این نقاشی را در "سانتامار یا نوولا" در فلورانس، هنگامی ترسیم کرد که تقریبا بیست و پنج ساله بود. این نقاشی که در سالن های بی ستون "کواتر چنتو" ترسیم گشت در اواخر قرن نوزدهم دوباره کشف شد و امروز در شرایط بدی هنوز باقی است.
طاق گهواره ای تری نی تی که به عمق، در دیوار فرو می رفت، راه حلی با عظمت بر مساله طاقی زدن بود که معماران بسیاری را در تمام دوره ی رنسانس و باروک به خود مشغول داشته بود و عملا در ساختمان مورد استفاده قرار نگرفت تا سال 1472 در کلیسای «سان آندره آ» در «مان تو آ»  تقریبا چهل و پنج سال بعد از مرگ مازاچو .

 

 

"لئوناردو داوینچی"

داوینچی نمونه ی یک نابعه است معمار، شهرساز، نقاش، مجسمه ساز، طبیب، ریاضی دان، مخترع، منجم. لئوناردو مقدمه ی پرسپکتیو را با آینه های محدب و مفعر ترسیم می کرد.

لئوناردو داوینچی در حدود سال 1504 معروف ترین اثر خود را به نام مونالیزا بوجود آورد.

اگر به این تابلو با دقت بنگریم بلافاصله متوجه می شویم که بر خلاف پرتره های قبلی یک حالت تکامل در آن به چشم می خورد. دیوار کوتاه پشت سر مونالیزا و دور نمای آن دیگر به عنوان دو عنصر مجزا ترسیم نشده اند و با هم کاملاً هماهنگی دارند. این هماهنگی هدف اساسی "اوج رنسانس" بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

"برامانته"

برامانته از جمله مؤثرترین معماران سبک جدید بود. این گروه از معماران تلاشمی‌کردند تا شیوه‌های کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمتهنری برخوردار بود، با پاره‌ای از خلاقیت‌ها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. بههمین دلیل، برامانته می‌کوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجستهمعماری کلاسیک قلمداد می‌شود، بار دیگر بازآفرینی نماید. او اولین کسی بود که از سبک کلاسیک یونان استفاده کرد . این سبک بر ساختار و حجم هر یک از قسمتهای ساختمان تاکید می کرد . او در اولین معبد کوچک، دانش خود را از ویرانه های رومی با علاقه اش به تفسیر دقیق کتابهای ویتروویوس درباره معماری ترکیب کرد . این معبد نشان دهنده وحدت ایده و فرم است . شکل مدور این معبد سبب شده است که فرمهای عمودی و افقی آن توازن پیدا کنند . ردیف ستونهای استوانه ای و طاقچه های روی دیوار حس حجم و ریتم را القا می کند .

در واقع اگر از پیشرفت اصول پرسپکتو در هنر و معماری خط تسلسلی رسم کنیم، نقاشی دیواری مازاچو در آغاز آن ، نقش برامانته در میان، وکلیسا ی با عظمت سنت پتر در راس آن جای می گیرند.

 

تفاوت پرسپکتیو در گرافیک و معماری

قبل از تشریح کامل موضوع، ابتدا باید تعاریفی از گرافیک و معماری عرضه شود. معماری، هنر و دانش طراحی بناها و سایر ساختارهای کالبدیست. آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می شوند و ساختمان هایی چون تخت جمشید و اهرام ثلاثه ی مصر از جمله ی چنین آثاری محسوب می شوند. آثاری که پیوند دهنده ی مهم خودآگاهی های اجتماعی بوده اند. شهرها، مذاهب و فرهنگ ها از طریق همین یادواره ها خود را می شناسانند.

و اما گرافیک یا به عبارت کامل تر طراحی گرافیک  بکارگیری تکنیک های مختلف خلق آثار دو بعدی بر روی سطوح مختلف نظیر کاغذ، دیوار، بوم، فلز، چوب، پارچه، نمایشگر رایانه، سنگ و ... است که در جهت رساندن پیامی خاص به بیننده انجام می پذیرد. یکی از بزرگان این عرصه در تعریف گرافیک می گوید: گرافیک یک اثر هنریست که می خواهد پیامی را از طریق عناصر بصری در کوتاه ترین زمان ممکن به مخاطب برساند.

با این تفاسیر، این دو هنر بر پایۀ طرح شکل میگیرند و نیازمند قواعد و قوانینی در زمینۀ سنجش و محاسبه می باشند. در هنر معماری با برخی از واقعیت ها روبه رو هستیم و تفاوت اولیۀ گرافیک و معماری نیز در همین مورد خلاصه می شود. حجم نمایی واقعی هدف نهایی در معماری می باشد و ایجاد حجم مجازی در گرافیک اولین وجه تمایز در این دو عرصه است.

نخستین بناهای معماری رنسانس

معماری دوره رنسانس از دو اصل اساسی متابعت می کرد:

1- عناصر صوری برگرفته از عهد باستان را بکار می برد و از قواعد پرسپکتیو پیروی می کرد . عناصر صوری که معماران بکار گرفتند مانند : ستونها ، ستونهای تزئینی ، سرستونها ، پیشانیها و طاقها از روی نمونه های عهد باستان و نوشته های ویترو ویوس طراحی می شدند . از این عناصر بهره می گرفتند تا دیوارها و فضا هاتی باز به سهولت در معرض دید قرار بگیرند و نوعی حس پرسپکتیو در داخل ساختمانها به وجود آید . این ساختمانها از حس وحدتی که در ساختارهای کلاسیک وجود داشت بی بهره بودند و در پایان قرن پانزدهم ، برامانته و میکل آنژ  حس وحدت بیشتری را وارد معماری رنسانس کردند .

2-عناصر کلاسیک بسیار متفارت با معماری گوتیک به نظر می رسید . نویسندگان رنسانس ساختمانهای گوتیک قرون وسطی را غیر طبیعی می دانستند . آنها در این عصر نوعی شیوه ساخت رومی را به کار می گرفتند . دیوارها در قرون وسطی جای خود را به پنجره های بزرگ با شیشه منقوش داده بودند و بار دیگر به سطوح یکپارچه مبدل شدند . با نمایی از مرر رنگی و با شکلی ساده و بی پیرایه . آنها ساختمانهای خود را طبق اصول رانهای نظری بنا کردند . تفاوتهای فراوانی که ساختمانهای رنسانس را از بناهای قرون وسطی متمایز می کرد بیشتر جنبه تزئینی آن بود و به ساختار مربوط نمی شد. 

"ایوان جلوی بیمار ستان یتیمان"

نخستین بنایی که در آن روح رنسانس آشکار گشت، ایوانی است کار برونلسکی که در جلوی "بیمار ستان یتیمان" در فلورانس ساخته شد. چون اولین بنای دوره ی رنسانس برای مقصودی عادی و عمومی ساخته شد، بر خلاف ساختمان های پر طنطنه ی مشخص رسمی (ساختمان هایی که معمولا حتی در روزگار ما به تقلید از گذشته ساخته میشوند) ظاهری ساده داشت.
اما برو نلسکی در بیمارستان یتیمان فرصتی یافت که از طرح های بسته ی دژومند احتراز جوید. به این کار با ایجاد ایوان های سبک و ظریفی که بسیار محفوظ کننده اند موفق گشت. دیوار بالا یی این بنا اگر چه سادگی روستایی را ندارد اما مسطح است و فقط چند پنجره ای در آن دیده می شود. در خارج بنا، کاملا به شیوه ی دوره ی رنسانس، "آنتا بلمانی" این دیوار را در جهت افقی به دو قسمت تقسیم می کند.

"گنبد کلیسای جامع فلورانس"
"انسان باید بسیار سر سخت و لجوج و یا شاید بسیارحسود باشد که وقتی چنین ساختمان بزرگی را می بیند فلیپو معمار آن راتحسین نکند . ساختمانی بزرگ و برافراشته به سوی آسمان با سایه ای آنچنان بلند که می تواند بر سرتمامی مردم توسکانی سایه افکند ساخته شده بدون استفاده از تیرهای چوبی بزرگ در مرکزو پیرا مون آن آن موقعیتی که اگر اشتباه نکنیم در زمان ساخت این بنا غیر ممکن بهنظر می رسید اثری بزرگ که شاید دربین آثار قدیمی به خوبی شناخته نشده باشد. و یاحتی نام ان به گوش بسیاری نرسیده باشد."
این نظر لئون باتیستادوست برونلسکی در مورد وی است.

برونلسکی گنبد سانتا ماریا دل فیوره را 84 متربالاتر از سطح زمین با قطر 42 متر و ارتفاع 32 متر بنا کرد این گنبد از خارج به شکلهشت وجهی است و لی در داخل ساختمان شکل واقعی آن تغییر می یابد وی سازه ای متشکل از 9 دایره که درون پوشش هشت وجهی بیرون گنبد قرار می گرفتند ابداع کرد گنید اصلی ازدو پوسته تشکیل شده و شامل حلقه های افقی داخلی و قوس های مدور بود اجزای قوس ازطریق نیروی های ایجاد شده توسط وزن خودشان با یکدیگر به تعادل می رسیدند و نگامی کهقوس ها با اتمام می رسیدند سازه به پایدای نهایی دست می یافت
.
به دلیل آنکه امکان تکمیل قوس ها به صورتهمزمان وجود نداشت یک سازه اضافی از مصالح بنایی برای ممانعت از فروریختن خلقه هابکار برده شده . این قوس ها در فواصل معینی یکدیگر را قطع می کنند این تقاطع بااستفاده از یک تیر تقویت کننده از جنس مصالح بنایی به طور عمود بر قوس های افقی کهتامین کننده نیروی فشاری از جهات مختلف و مانع از فروریختن حلقه ها بر کف کلیسابودند به وجود می آمد . با استفاده از آنچه قبلا در ساختمانهای ایرانی و ساختمانهایدوره بیزانس به کار رفته بود برونلسکی روشی غیر معمول ومبتکرانه را که تاکنون دراین سرزمین ناشناخته بود ابداع کرد او نه تنها گنبد را طراحی کرد بلکه تمامیتجهیزات را نیز برای بالا رفتن کارگران و بالا بردن مصالح و تجهیزات لازم در طیدوران ساخت طراحی و فراهم نمود هیچ چیز برای تحقق امری که ناممکن به نظر می رسیدنادیده گرفته نشده بود طراحی و ساخت در تعادل و هماهنگی کامل بود بدین ترتیببرونلسکی زیباترین و جذاب ترین گنبد دنیا را بعنوان یکی از شاهکارهای معماری برایتمامی دوران خلق کرد.

 

"کلیسای کوچک پاتزی"

کلیسای کوچک پاتزی کار برو نلسکی اولین ساختمان دوره ی رنسانس است که هم قسمت داخلی و هم قسمت خارجی آن در اندازه ودر روحیه حجیم است . برونلسکی به جای طاقی های نیم کره ای که در بیمارستان یتیمان بکار برده بود ، اینجا طاقی های گهواره ای به کار برد.

فضای داخلی کلیسای کوچک "پاتزی" نقطه ی شروعی برای تمام کلیسا های دوره ی رنسانس بود نقشه ی "تمرکز یافته" داشتند. داخل این کلیسا از تجمع قسمتها ی مختلف کوجک تر که شکل هندسی آنها کاملا شناختنی است بوجود آمده و این قسمتها با سنگ کاری هایی برنگ های متضاد که مانند قابی آنها را در بر میگیرند بوضوح از یکدیگر متمایز می شوند فضای داخلی این کلیسا از تازگی تقلید نا پذیری برخوردار است که قبل از آن وجود نداشته اما وجود دو طاق گهواره ای کوجک در این قسمت ، نشان آن است که اطمینان در بینش جدید هنوز به دست نیامده بوده است . دیوار خارجی آن به شیوه ای تهدید آمیز ساخته شده و خالی از هر گونه فرو رفتگی پیش آمدگی است (سقف کوچکی که در آن دیده میشود بعد ها به آن اضافه شده است) . هیچ باری براین دیوار با تقسیمات ضریفش تحمیل نمی شود ومانند پرده ای است که فضای داخلی کلیسا را از هم جدا می کند.
پرسپکتیو و شهرسازی

نو آوری شهر سازی دوره ی رنسانس در استادی کامل بر عوامل اساسی شهر تجلی نمود. در این زمینه "برامانته" و "میکل آنجلو" امکاناتی را یافتند که پیش از آن نا شناخته بود.
دوره ی رنسانس که از یک جانب به دوره ی گوتیک (بخاطر داریم که در این دوره روحیه ی معاونت و همکاری رونق داشت) و از جانب دیگر به دوره ی باروک (با خصوصیت مطلقه اش) پیوسته است دوره ای در شهر سازی می باشد که را ه را برای زمان های آینده هموار ساخت. در قرن پانزدهم کشورهای شمال اروپا کاملا از دوره ی گوتیک متاثر بودند اما در ایتالیا وضعیت پیچیده بود. پرسپکتیو نحوه ی فکری تازه ای آفریده و سنت گوتیک هم هنوز زنده بود و در پیشرفت نقشه ی شهر ها و ساختن میادین تاثیر می کرد.
در دوره ی رنسانس ایجاد ترکیب های معماری با احجام بزرگ و شکل دادن به آنها به صورتی نو آموخته شد. کاخ ها اغلب جای خانه های شخصی، خیابان ها و میادین را گرفتند. معماران دوره ی رنسانس دیوار های خارجی قصرها را رو به خیابان گشودند که برای ناظر چشم اندازی وسیع برای دیدار جهان به وجود آورد. تاثیر اصول پرسپکتیو در این نو آوری البته مشهود است در دوره ی گوتیک نسبت به دوره ی قدیم پنجره های بزرگ تری در نمای بنا ها به کار رفت. در هیچ جا به اندازه قصر "فارنزه" در رم نمی توان تغییر سطح دیوار بنا را که در دوره ی رنسانس بوجود آمد، مشاهده کرد.
حجم این بنا بیش از ظرفیت زمینی است که بر این بنا اختصاص یافته بود و مثالی از روحیه ی "فردیت طلبی" این دوره است .
وقتی که "دوناتو برامانته" (1514 -1444 ) خیابان یک کیلو متری "جولیا" را به امر پاپ "جولیوس دوم" در رم آغاز کرد به پیوستگی و یک پارچگی نما ی ساختمان ها ی این خیابان نمی اندیشید. این نکته از قصد وی برای ساختن کاخ دادگستری رم با گوشه ها و برج های حجیم، در این خیابان پیدا است.
وحدت معماری در خیابان کوتاهی در فلورانس که در آغاز "اوفیتزی" نامیده می شد و در آن "جورجو وازاری" بین سالهای 1560 و 1574 برای خانواده ی "مدیچی" که به ثروت هنر پروری در ایتالیا معروف بودند ساختمان هایی دیوانی که از راستی حیرت انگیز است، ساخته بود مشهود است. "کورنیش" سه طبقه ی این ساختمان ها که به ظرافت به آنها اتصال یافته و خطوط ممتدی میسازد با خط دیگری که حد بام این ساختمان ها را معلوم می دارد و به پیوستگی ادامه می یابد، چشم ناظر را به دور هدایت می کند و عمقی به خیابان "اوفیتزی" می دهد که شاهکاری از عمق در پرسپکتیو بوجود می آورد.
واژه نامه ی پرسپکتیو

در اینجا با اختصارات چند کلمه ی انگلیسی که در کلیـه ی بحث های پرسپـکتیو  مطرح شده است، آشنـا می شویم:

ردیف

معنی فارسی

اختصارات

لغت انگلیسی

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

صفحۀ زمین

خط زمین

صفحۀ تصویر

نقطۀ ایست (دید)

ارتفاع دید ناظر

خط افق

نقطۀ گریـز

مرکز دید

فاصلۀ چشم ناظر تا پردۀ تصویر

خطوطی که از نقطۀ ایست ناظر به موازات چشم رسم شده است

افق

نقطۀ اندازه گیری

خورشــید

نور مصنوعی

G.P

G.L

P.P

S.P

E

H.L

V.P

C.V

D

V.L

H

M.P

S

L

Ground Plane

Ground Line

Picture Plane

Station Point

Eye Level

Horizon Line

The Vanishing Point

Center of Vision

Distance Point

Vanishing Line

Horizon

Measure Point

Sun

Light

 

سخن آخر

چندین سال است که شیوه جدیدی در ترسیم پرسپکتیو در دنیا، در کشور ایتالیا ابداع شدهاست ، شیوه ای مرکب از هندسه ترسیمی و هندسه فضایی. ولی ما هنوز به همان شیوه ی ترسیمصفحه و خط زمین و تعیین دید ناظر و ... به شیوه ی فیلیپو برونلسکی، پرسپکتیو را می آموزیم.

منابع

- کتاب فضا، زمان، معماری تالیف زیگفرید گیدیون

- گرافیک معماری تألیف فرانک چینگ  ترجمۀ عباس داروئیان

- پرسپکتیو تألیف گوئن وایت - ترجمۀ هرمز معزز

- پرسپکتیو در طراحی و نقاشی ژوزف دوآمه لیو - ترجمۀ عربعلی شروه

- انسان، فضا، طراحی تألیف مهندس سید رضا شریف تهرانی

- مبانی نظری هنرهای تجسمی دکتر حبیب اله آیت اللهی

kazem بازدید : 215 سه شنبه 08 مهر 1393 نظرات (0)

پرسپکتیو یک روش ترسیمی برای نشان دادن ابعاد و اندازه ها از یک سطح صاف است .روش های زیادی برای رسم یک پرسپکتیو وجود دارد ، از جمله : پرسکتیو یک نقطه ای ، پرسپکتیو دو نقطه ای ، پرسپکتیو سه نقطه ای ،نقطه دید پرندگان ،نقطه دید کرم ها و… .

برای این آموزش ، یک پرسپکتیو یک نقطه ای جهت ترسیم یک منظره تحت یک مسیر شطرنجی استفاده می شود .پرسپکتیو یک نقطه ای همچنین یک نوع پرسپکتیوی است که یک نقطه ی اضمحلال دارد که خطوط ترسیم شده با یکدیگر تا بی نهایت موازی هستند .

 

مراحل ترسیم یک پرسپکتیو اصلی و پایه :

آموزش ترسیم پرسپکتیو

۱٫ با ایجاد یک نقطه ی اضمحلال بوسیله ی ترسیم یک X در وسط کاغذ شروع کنید .سپس از وسط X به لبه های کاغذ خطوطی رسم کنید.

 

مرحله ی اول رسم پرسپکتیو

2. در این مرحله یک سری خطوط عمودی در سمت راست ترسیم کنید .

 

مرحله دوم ترسیم پرسپکتیو

 

3.برای سمت چپ نیز ، تیرک هایی عمودی رسم کنید و تعدادی نیمکت نیز به حالت عمودی اضافه کنید .به یاد داشته باشید که تمامی خط ها باید بر روی یک خط قرار گیرند .در واقع تمام خط ها به یک نقطه ختم خواهند شد .

 

مرحله سوم ترسیم پرسپکتیو

 

4.حال سقف را بوسیله ی خط سیر و الگوی شطرنجی رسم کنید .

 

مرحله چهارم رسم پرسپکتیو

 

5.مرحله ی بعدی این است که در سمت چپ خانه هایی را طراحی کنید و در سمت راست نیز یک چشم انداز ساحلی را طرح بزنید .

 

مرحله پنجم ترسیم پرسپکتیو

 

6. سرانجام خطوط سقف و خط سیر را اسکچ کنید ( تیره تر نمایید ) .

 

مرحله ششم ترسیم پرسپکتیو

 

7. ترسیمات و کارهای انجام شده ی خود را مرکب بزنید .برای مرکب زدن می توانید از یک خودکار مشکی یا ماژیک مشکی مناسب با ضخامت های گوناگون استفاده کنید تا بافتهای مختلف و زیبایی روی کار را فرا بگیرد .

 
kazem بازدید : 91 سه شنبه 08 مهر 1393 نظرات (0)

 


بقچه - آموزش پرسپکتیو

 

 

 

اگر دوربين عکاسي را کاملا عمود بر زمين و موازي با ضلع روبرويي  يک ساختمان قرار دهيم و  يک عکس بگيريم . نتيجه بدست  آمده يک تصوير با  پرسپکتيو يک نقطه اي ميشود
يعني همه ديوارها و ضلع هاي ساختمان به سمت يک نقطه  حرکت ميکنند
و به معنای ديگر محور ايکس........ 

 

اگر دوربين عکاسي را کاملا عمود بر زمين و موازي با ضلع روبرويي  يک ساختمان قرار دهيم و  يک عکس بگيريم . نتيجه بدست  آمده يک تصوير با  پرسپکتيو يک نقطه اي ميشود  يعني همه ديوارها و ضلع هاي ساختمان به سمت يک نقطه  حرکت ميکنند
و به معنای ديگر محور ايکسX  ساختمان موازي با صفحه دوربين عکاسي  و محور Z  که همان ارتفاع  ساختمان است نيز  موازي با  صفحه دوربين عکاسي  هستند وتنها محوري که  صفحه دوربين را قطع ميکند و به سمت ما مي آيد  يا به اصطلاح از ما دور ميشود و به سمت نقطه گريز ميرود محور Y است
از اين جهت به اين نوع پرسپکتيو ، پرسپکتيو يک نقطه اي ميگويند زيرا همه اجزاي در راستاي محور Y به سمت يک نقطه مي روند

ابتدا به تعریف چند موضوع می پردازیم
خط p.p ............................. پرده تصویر
خط HL ............................. خط افق
خط GL ............................. خط زمین
نقطه sp ........................... چشم ناظر
نقطه vp ......................... نقطه گریز
بقچه پرسپکتیو

P.P  پرده تصوير است که شکل بر روي آن ترسيم يا بوجود ميآيد که در انسان همان چشم ميشود و در مثال بالا همان لنز يا صفحه دوربين عکاسي مي باشد

خط افق H.L: خطي است که در راستاي ديد ماست و هميشه vp ( نقطه گريز ) بر روي آن قرار دارد و در پرسپکتيو يک نقطه اي در راستاي sp (ناظر‌) قرار دارد. خط افق به ميزان قد ناظر بستگي دارد بعنوان مثال خط افق ديد يک پسر بچه از خط افق ديد يک فرد قد بلند در سطح بالاتري قرار دارد

خط زمينG.L : همان زمين زير پاي ناظر است که شي بر روي آن قرار دارد

نکته: هر چقدر قد ناظر بلند تر باشد فاصله بين خط افق و خط زمين از ديد او بيشتر است و بلعکس

براي ترسيم يک شي در نماي پرسپکتيو ابتدا بايد پلان شکل را ترسيم کنيم و سپس ارتفاع آن را
بدين منظور مانند شکل زير خطوط مورد نياز را ترسيم و پلان شي مورد نظر را در پشت پرده تصوير قرار ميدهيم و با حروف لاتين براي سهولت کار نامگذاري ميکنيم (  توجه شي ما ميتواند از پرده تصوير فاصله بگيرد که ما پيش فرض شکل را چسبيده به پرده تصويير  قرار ميدهيم )

بقچه

فاصله خط افق H.L با خط زمين G.L برابر است با قد ناظر که معمولا آن را 2 متر  تصور ميکنيم و بخاطر بزرگي اعداد  کليه واحد ها را به نسبت مساوي ( مثلا  یک صدم )  کوچک ميکنيم
فاصله ناظر S.p  با شکل را هم به طور پيش فرض 3 متر لحاظ ميکنيم و بر روي کاغذ آن را بافاصله 3 سانتي  مشخص ميکنيم

 اولين مرحله بدست آوردن نقطه گريز است  که طبق شکل زير  از  ناظر خطي عمود ميکنيم به خط افق و هر کجا خط افق را قطع کرد آن نقطه را نقطه گريز V.P نامگذاري ميکنيم

بقچه

مرحله بعدي بدست آوردن  پاره خط هاي AC و BC  است که ابتدا بايد نقاط A  وB را که روي پرده تصوير قرار دارند بدست بياوريم ،
به طوري کلي براي بدست آوردن تصوير يک نقطه (نقطه ای که بر روی پرده تصویر است ) ابتدا از نقطه مورد نظر وصل ميکنيم به نقطه ناظر  S.P تا  پرده تصوير را قطع کند، سپس از همان نقطه طلاقي با پرده تصوير خطي عمود ميکنيم به خط زمين و نقطه بدست آمده بر روي خط زمين تصوير همان نقطه در نماي  پرسپکتيو ميشود 

نکته : کلیه نقاط موجود در شکل که بر روی پرده تصویر قرار نگرفته اند را  به روش بالا بدست می آوریم  با این تفاوت که عمود نمیکنیم بر خط زمین بلکه عمود میکنیم بر پاره خطهای که میدانیم نقاط روی آن قرار میگیرند چون نقاط A و B  چسبيده به پرده تصوير هستند محل برخورد خط اتصال آن به ناظر با پرده تصوير دقيقا  همان نقاطAو B ميشود پس ميتوان به صورت قراردادي زين پس برای بدست آوردن تصویر نقاطی که بر روی پرده تصویر هستند از خود همان نقاط مستقیم عمود کنیم بر روی خط زمین ...

حال از نقطه  A به نقطه گريز V.Pوصل ميکنيم و همين کار را براي نقطه B انجام ميدهيم زيرا هر دو نقطه امتدادشان به سمت نقطه گريز ميرود.... هم اکنون ميدانيم که پاره خط AC   بر روي خط سمت راست و پاره خط  BD بر روي خط سمت چپ قرار دارند

بقچه

مرحله بعدي مشخص کردن جاي نقاط  D  و  C بر روي دو خط ذکر شده  در بالا( B  V.P   و  A  V.P) است تا اندازه اين دو پاره خط بدست بيايد
طبق قسمت گفته شده در مرحله قبل نقطه D را بدست مي آوريم با اين تفاوت که هر کجا خط عمود شده پاره خط B V.P را قطع کرد آن نقطه  ميشود نقطه D چون نقطه D شکل ما بر روي اين پاره خط قرار دارد نه خط زمين
نقطه  C را نيز ميتوان از همين روش بدست آورد ولي چون نقطه C  با D در يک راستا و موازي خط افق H.L هستند ميتوانيم براي سريعتر رسم کردن از نقطه D که بدست آورده ايم خطي به موازات خط افق رسم کنيم و هر کجا که پاره خط A V.P را قطع کرد نقطه C شکل ما بدست آيد مانند شکل

بقچه

در اين مرحله تقريبا کار کشيدن پلان شکل تمام شده و فقط کافيست نقاط بدست آمده را به همديگر وصل کنيم تا پلان شکل در نماي پرسپکتيو مشخص شود مانند شکل

بقچه

مرحله آخر ارتفاع دادن به شکل است در نماي پرسپکتيو فقط بر روي پرده تصوير ارتفاع به اندازه واقعي ديده ميشود
بعنوان مثال اگر شکلي  2 سانتيمتر ارتفاع داشته باشد فقط مجازيم نقاطي که بر روي پرده تصوير قرار گرفته اند  را ارتفاع 2 سانتيمتري به آنها بدهيم براي بدست آوردن ارتفاع نقاط ديگر مانند C  ابتدا از نقطهA که بر روی پرده تصویر قرار گرفته،  بر فرض اينکه ارتفاع شکل 2 سانتیمتر باشد به صورت عمود به اندازه 2 سانتيمتر ارتفاع ميدهيم و سپس آن را به نقطه گريزV.P وصل ميکنيم ( طبق شکل )حال ميدانيم کليه نقاط موجود بر روي پاره خط AC ارتفاعشان  از خط وصل شده بالاتر نيست و براي بدست آوردن ارتفاع نقطه C کافيست از نقطه C  به صورت عمود ارتفاعي تا خط ذکر شده ترسيم کنيم طبق شکل زیر

بقچه




آموزش رسم دایره در پرسپکتیو یک نقطه ای

 آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای                       آموزش پرسپکتیو دو نقطه ای

دوستان برای آموزش رسم دایره باید پرسپکتیو یک نقطه ای را کامل یاد گرفته باشید ( از لینک های بالا)

کلیه قوانین رسم دایره همانند پرسپکتیو یک نقطه ای است فقط کافیست نقاط لازم رو بدست بیاورید

برای رسم دایره در اولین مرحله باید مربع محاط دایره را رسم کنیم

سپس قطر های مربع را که از مرکز دایره عبور میکنند را رسم میکنیم مطابق شکل:

دایره بقچه

حال کافیست طبق اصول پرسپکتیو یک نقطه ای مربع ABCD رو رسم کنیم به اضافه قطر های آن مانند شکل زیر:

بقچه دایره

 

در مرحله بعد شکل رو به صورت زیر نقطه گذاری میکنیم طوری که هشت نقطه داشته باشیم

رسم دایره

در شکل بالا نقاط یک و سه و پنج و هفت بر روی اضلاع مربع قرار دارند و آنها را طبق روش  یک نقطه ای بدست میاوریم

همانند شکل زیر

دایره

تنها نقاطی که باقی مانده و باید آنها را بدست بیاوریم نقاط هشت  و شش و چهار   و دو میباشند

که بدین منظور  ابتکار عمل بخرج داده و طبق شکل زیر دو پاره خط بنفش رنگ رو رسم میکنیم طوری که از نقاط ذکر شده عبور کنند

باز به راحتی و به روش یک نقطه ای دو پاره خط بنفش رنگ رو در نمای پرسپکتیو رسم میکنیم طبق شکل زیر

دایره بقچه

هم اکنون کار تمام شده است ما تمامی نقاط را داریم نقاط 8 و 6 و 4 و2  را هم از محل طلاقی خطوط بنفش با قطرهای مربع بدست می آوریم و طبق شکل زیر ما هر 8 نقطه را رسم نموده ایم

و فقط کافیست کمان های دایره را ترسیم کنیم که با کمک پیستوله  اینکار رو انجام میدهیم

شکل پایانی

بقچه

 

 

 

 

پرسپکتیو دو نقطه ای

دوستان عزیز قبل از خواندن این مطلب آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای را مطاله کنید

اگر دوربین عکاسی را کمی بچرخانیم ( لنز دوربین موازی با نمای روبرو نباشد) محور  y پرده تصویر را قطع میکند مانند محور X

و در این حالت نوع پرسپکتیو ما دو نقطه ای میشود و دو نقطه گریز پیدا میکند مانند شکل بالا که میتوان پیاده رو سمت راست را محورX و پیاده روی سمت چپ را محور y  در نظر گرفت که هر کدام به سمتی میروند (هرکدام به یک نقطه گریز مجزا)

اگر دوربین عکاسی را کمی بچرخانیم ( لنز دوربین موازی با نمای روبرو نباشد) محور  y پرده تصویر را قطع میکند مانند محور X

و در این حالت نوع پرسپکتیو ما دو نقطه ای میشود و دو نقطه گریز پیدا میکند مانند شکل بالا که میتوان پیاده رو سمت راست را محورX و پیاده روی سمت چپ را محور y  در نظر گرفت که هر کدام به سمتی میروند (هرکدام به یک نقطه گریز مجزا)....

تفاوت قرار گرفتن  پلان شکل نسبت به پرده تصویر را میتوانید در شکل زیر ببینید

پرسپکتیو دو نقطه ای

همانطور که مشاهده میکنید در پرسپکتیو دو نقطه ای دو محور  هستند که پرده تصویر را قطع میکنند و هر گاه شکلی داده شد که مانند شکل سمت راست بود باید بدانید که پرسپکتیو آن دو نقطه ای است

طریقه رسم پلان شکل و ارتفاع در دو نقطه ای دقیقا شبیه به یک نقطه ای است با این تفاوت که در دو نقطه ای بعضی از پاره خطها به نقطه گریز دیگری میروند.......

دو نکته مهم در رسم دو نقطه ای است که ما در این آموزش بیشتر به آنها میپردازیم

1 -  بدست آوردن نقطه های  گریز شکل ( که دو نقطه بر روی خط افق هستند)

2- تفکیک یال ها یا همان اضلاع و یا پاره خط های شکل به دو دسته: که دسته اول به نقطه گریز یک میروند و دسته دوم به نقطه گریز دوم

*************************

1 - بدست آوردن نقاط گریز:

از نقطه ناظر S.P خطی به موازات محور y شکل یا همان اضلاعی که به سمت چپ متمایل هستند( در شکل زیر  محور به رنگ سبز نشان داده شده) رسم میکنیم، هر گجا پرده تصویر را قطع کرد از همان جا عمود میکنیم بر خط افق H.L  و آنجا را نقطه دید چپ (RV.P) مینامیم....

حال برای محور X واضلاعی که به سمت راست متمایل هستند نیز همین کار را انجام داده و نام نقطه دید را (LV.P) مینامیم مانند شکل زیر

حال ما دو نقطه گریز که بر روی خط افق هستند را بدست آوردیم و باید به مرحله دوم یعنی مشخص کردن اضلاع است که به سمت کدام نقطه گریز میروند  که در شکل زیر توضیح لازم داده شده

اکنون مانند روش های پرسپکتیو یک نقطه ای نقطه A را بدست می آوریم

چون پاره خط AC به سمت چپ متمایل است از نقطه A وصل میکنیم به نقطه گریز LV.P  و همچنین بخاطر متمایل بودن پاره خط AB به سمت راست , و رفتن آن به نقطه گریز RV.P یک خط وصل میکنیم به نقطه گریز سمت راست.....

هم اکنون مشخص است که نقطه C روی خط A LV.P قرار دارد و نقطه B بر روی خط A RV.P  مانند شکل بالا

حال باید باز طبق روش  پرسپکتیو یک نقطه ای نقاط C   و B   را بدست بیاوریم (مطابق شکل زیر)

نقطه D در محل طلاقی دو پاره خط BD و  CD قرار دارد پس برای بدست آوردن آن باید این دو پاره خط را در نمای پرسپکتیو ترسیم کنیم

که طبق شکل و تفکیک یال ها یا اضلاع که در بالا به آن اشاره شد مشخص است که پاره خط BD به سمت چپ متمایل است و به سمت نقطه گریز چپ LV.P  میرود ، پس از نقطه B  به LV.P وصل میکنیم ... پاره خط CD متمایل به سمت راست است و به سمت نقطه گریز راست یعنی RV.P گریزان است پس از نقطه C به RV.P  وصل میکنیم  در نتیجه محل طلاقی آنها بدست می آید که همان نقطه D پلان شکل میشود

تبریک عرض میکنم پلان شکل شما کامل شد

ارتفاع دادن به پلان

نقاطی که بر روی پرده تصویر قرار دارن ارتفاع آنها برابر با ارتفاع واقعی است ( مثال 2 سانتیمتر) ولی نقاطی مانند C و B که بر روی پرده تصویر نیستند مانند روش گفته شده در پرسپکتیو یک نقطه ای بدست می آید با این تفاوت که هر کدام به سمت نقطه گریز خود میروند

حال باید ارتفاع نقطه C را بدست بیاوریم .... برای رسیدن به این هدف طبق روش زیر عمل کنید

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه D را بدست بیاوریم .. ابتدا پاره خط های  DB و  DC را امتداد میدهیم تا به پرده تصویر برسند و نقاط فرضی B"   و   C"   را بدست بیاوریم ، هم اکنون میدانیم که در شکل ما نقاط A  و B"  و  C"   هر سه ارتفاعشان واقعی است

 و هر سه را به اندازه ارتفاع واقعی شکل بالا میاوریم و سپس آنها را به نقطه گریز خودشان وصل میکنیم ( خطوط سبز رنگ)

حال از نقاط B و C و D  عمود میکنیم به سمت بالا تا جایی که خط سبز رنگ را قطع کنند طبق شکل و در مرحله آخر نقاط ایجاد شده در بالا را بهم وصل میکنیم

مثال :

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه F   را بدست بیاوریم

ابتدا امتداد پاره خطهای EF  و  DF   را تا پرده تصویر ترسیم میکنیم  تا به دونقطه فرضی (که ارتفاعشان واقعی است و مبنای سنجش ما میباشند) روی پرده تصویر  برسیم

حال طبق آموزش قبل و مانند شکل زیر ارتفاع های واقعی را رسم و از محل طلاقی دو خط سبز رنگ محل نقطه F در وجه بالایی شکل را بدست می آوریم


سلام... دوستان آموزش سایه زدن رو به درخواست چند تا از دوستان در سایت قرار دادم با امید به اینکه مفید واقع بشه و کسی تو این مبحث دیگه مشکلی نداشته باشه

مبحث های آموزشی قبلی پرسپکتیو  رو میتونید از لینک های زیر مشاهده کنید

آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای                آموزش پرسپکتیو دو نقطه ای           آموزش رسم دایره

و اما سایه...

طبق درس استاد ما فقط سایه ای رو آموزش میدیم  که پرتو های نور دقیقا موازی با پرده تصویر هستن ، یعنی منیع نور ما دقیقا یا در طرف راست یا کاملا در طرف چپ قرار دارد  مانند شکل زیر

یعنی کلیه سایه های ایجاد شده موازی با خط زمین هستند

برای سایه زدن از یک نقطه شروع میکنیم نقطه ای که روی زمین قرار دارد دقیقا سایه اش زیر خودش قرار دارد مانند نقطه B  در شکل زیر.......

ما میخواهیم ابتدا سایه میله AB  را بکشیم چون نقطه A  و B در یک راستا هستند پس سایه آنها هم در یک راستا هستند و چون منبع نور دقیقا موازی با پرده تصویر میباشد سایه های ایجاد شده نیز باید موازی با پرده تصویر و خط افق باشند .... پس از نقطه B موازی با پرده تصویر و خط افق یک خط چین رسم میکنیم که نشان میدهد سایه نقطهA  در یک جایی روی همین خط چین قرار دارد.....

سایه پرسپکتیو

یکی دیگر از عوامل موثر در بدست آوردن مکان سایه نقطه A  زاویه تابش است

یعنی نور منبع با چه زاویه ای بر زمین میتابد .... در شکل زیر ما زاویه را 45 درجه فرض میکنیم ... توجه داشته باشید هر چه زاویه تابش کمتر باشد یعنی منبع نور عمودتر است بر زمین و شی و درنتیجه سایه میله ما کوچکتر میشود و به عبارتی سایه نقطه A به نقطه B  نزدیکتر  وبالعکس.....

در این مرحله یک پرتو نور ( پرتوی که از سر میله عبور کرده و مرز سایه و نور  را نشکیل میدهد) با زاویه 45 درجه رسم میکنیم و آن را امتداد میدهیم تا جایی که پاره خط نقطه چین شده را قطع کند هر کجا قطع کرد آن نقطه میشود سایه نقطه A مانند شکل زیر

سایه

حال بین نقطه بدست آمده وسایه نقطه B  کاملا در سایه قرار دارند و به عبارت دیگر فاصله بین این دو نقطه می شود سایه میله AB وباید آنرا سایه بزنیم مانند شکل....

سایه بقچه

توجه داشته باشد که کل فضای موجود پشت میله تا آخرین پرتو در سایه قرار دارد مانند شکل زیر

بقچه

هم اکنون ما یاد گرفتیم که چگونه یک میله را سایه بزنیم .... حال میخواهیم طبق شکل زیر صفحه  ABCD رو سایه ا را ترسیم کنیم

آنچه معلوم هست اینست که این صفحه از دو میله تشکیل شده که ما کافیست سایه این دو میله را طبق روش بالا بدست بیاوریم بعد فضای بین آن  دو را سایه بزنیم طبق مراحل زیر که به صورت تصویری بیان شده:

سایه بقچه

======================

بقچه

==================

سایه

==================

سایه بقچه

همانطور که مشاهده میکنید محدوده سایه سطح مورد نظر  بدست آمد

هم اکنون قصد داریم سایه شکل زیر را ترسیم کنیم

بقچه

برای این منظور ابتدا باید شکل مورد نظر را تفکیک کنیم به سطح ها و سطح حای آن را به میله های تشکیل دهنده.... البته توجه باید کرد طبق جهت منبع نور ، ما با سطح های سر وکار داریم که در سایه قرار میگیرند ... مانند شکل زیر

بقچه

همانطور که در شکل بالا مشخص شده سه سطح که با رنگ های مختلف تفکیک شده اند در معرض نور نبوده و تشکیل سایه میدهند و ما باید سایه هر کدام از آنها را طبق روش گفته شده بزنیم که ابتدا سطح نارنجی رو انتخاب میکنیم که خود سطح نارنجی از دو میله تشکیل شده

بقچه

حال شروع به زدن سایه سطح نارنجی شکل میکنیم (طبق روش گفته شده در بالا)

مراحل به صورت تصویری

بقچه

==============

بقچه

در مرحله بعد سایه سطوح دیگر یعنی آبی و سبز را نیز ترسیم میکنیم طبق مراحل زیر

بقچه

==========

نکته : سایه سطح آّبی رنگ در پشت شکل قرار میگیرد و فقط قسمتی از آن قابل رویت است مانند شکل

بقچه

و در ادامه برای سطح سبز رنگ ما  سایه دو میله این سطح را بدست آورده ایم (یکی مشترک با سطح نارنجی و دیگری مشترک با سطح آبی) پس نیازی به انجام مراحل بالا نیست و طبق شکل زیر کافیست سایه نقاط F و G را داشته باشم که قبلا بدست آورده ایم

بقچه

==============

بقچه

===========

بقچه

و در نهایت از لحاظ بصری و از دید ما شکل نهایی

بقچه

دوستان عزیز در ایزو متریک و دی متریک امتداد سایه های لبه های افقی شکل موازی با محور X و Y  هستند ولی در یک نقطه ای  و دو نقطه ای به سمت نقطه گریز میروند دقیقا همانند پاره خط های شکل و خطوط فرضی  که برای رسم ارتفاع میکشیم


 

kazem بازدید : 245 سه شنبه 08 مهر 1393 نظرات (0)

پرسپکتیو (perspective) در هنرهای گرافیکی، همچون نگارگری، نمایش نسبی یک تصویر به همان شکلی که توسط چشم دریافت می‌شود، بر روی یک سطح تخت (همچون کاغذ) است.

پرسپکتیو از واژه لاتینی perspective گرفته شده است و نخستین بار توسط Boethius به هنگام ترجمه رساله علم نور و بصر ارسطو به کار گرفته شد. در دوره رنسانس پرسپکتیو معنی “دیدن از ورای صفحه‌ای شفاف” را به خود گرفت. دیدن از ورای صفحه‌ای شفاف، تکرار همان مفهوم فضا از ورای یک پنجره رنسانس بود که این بار به صورت علمی و هندسی مطرح می‌شد، بدین گونه که مدل را در مقابل چهارچوبی که شیشه در آن قرار داشت می نشاندند و سپس با نصب کاغذ نازکی روی شیشه با نقطه چین موضوع را به روی سطح دوبعدی منتقل می‌کردند.

                                  
                         http://jazzpianoschool.com/wp-content/uploads/2014/05/perspective_10836973.jpg                 
 
درباره ما
Profile Pic
انجمن معماری اسفراین
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 51
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 57
  • بازدید ماه : 57
  • بازدید سال : 974
  • بازدید کلی : 21,188